نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید (420 )                                             فایل صوتی (کلیک کنید)

 

 

ســوره 2 : بقـــره  ( مدنی ) 

  ( 286 آیه دارد ـ جزء اول ـ صفحه 1 )

( قسمت ســـی ام ) 

نمـودار لطـف و جـلال


( جزء اول صفحه 17 )

بســـم الله الـرحمــن الــرحیــم

106 ـ مَا نَنسَخْ مِنْ آیَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَیْرٍ مِّنْهَا أَوْمِثْلِهَا أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللّهَ عَلَىَ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ

106- هر آیتی از قرآن را که منسوخ کنیم یا به فراموشی سپاریم بهتر از آن یا مثل آن خواهیم آورد

آیا تو نمی دانی که خداوند بر هر چیزی توانا است؟  (1)

در این آیت از روی اشـــارت می‏گویــــد :

ای مهتـــر خافقیـــــن،

ای رســـول ثقـلیـــــن،

ای خلاصــه تقــدیـــر ،

ای بـــــــــدر منیــــــر،

ای کل کمــــــــــال،

ای قبله جمــــــــال،

ای کعبــــــه اقبــــــــال،

ای مایه افضـــــــال، (2)

ای نمــــودار لطــف و جــــلال،

ای شـاخ وصــــل تــــو نــازان،

ای کوکب عــزّ تــــو رخشـــــان،

ای کسی که بر شواهد ربوبیت

و تأییــــــد الــــوهـیـــــت

مخصوص و سرافراز شده

تا در هر لحظـــــــه کار دولت تــــــو در تـــرقّـــــی

و آن چه دیگران را تــــــاج است تـــو را نعــلیـــن!

 

نعلی که بیفکند همی مرکبت از پای

تاج سر سلطان شد و تا باد چنین باد


 

ای مهتـر پیغمبــران ؛

آن مقام ها که تو را از آن برتری می‏دهم،

هر چند همه حسنات مقرّبان و اولیاء،

سیئات تــــــــو است

پس چون برگزاری از آن استغفــار کن!

 

و خود پیغمبر(ص) فرمودند :

روزی هفتــــــاد بــــــــار استغفـــار می‏کنم!

 

در آیت بعضی مفسران گفته اند ؛

ناظر به این معنی است که

همان گونه که بنده چون تغییر حال دهد

به حال بهتر و بالاتر رود،

ما هم آن چه از آثار عبادت نسخ کنیم و تغییر دهیم

در عوض آن انـــــــوار عبودیت آوریم،

هر که در درگاه ربوبیت بلند مرتبه است،

ذات احدیت او را در قباب (3) عزّت پروراند

و او را از حالی به حال بهتر گرداند

و از این مقام به مقام دیگر رساند،

تا در جذبه حق افتد

و از آن پس که رونده باشد ربوده گردد!

آن گاه آن چه در همه عمر خویش

در حال روش سیر و سلوک رفته بود،

در حال کشش و وصول

به اولین قدم از آن درگذرد

آن چنان که خود او از آن پس به کس نماند،

کشش او هم به روش خلق نماند!

به ارباب روش گویند امر و نهی را نگهدارید

و به امر و نهی گویند که ارباب کشش نگهدارید!

چه که نسب آدم در عالم حقایــــق

به وجود ایشان زنــــــده است

و راه راست و گام راستی

به ثبات قدم ایشان معمور و برازنده است!

چنانکه سلمان از پارس،

بــــــــــــــلال از حبــش،

صهیـــــــــــــــب از روم،

اویـــــــس از قَــــرَن بودند.

از این مشتی ریاست جوی رعنا ، هیچ نگشاید

مسلمانی ز سلمان جوی و درد دین ز بودردا!

قدر شریعت مصطفی را ایشان دانستند

و حق سنت او را شناختند،

صفـــــای ســــرّ این چنین صدّیقــــــان

بر هر خاری بایـــد عبهـــــر (4) دین شود،

اگر بر مطیع تابد مقبول افتد

و اگر بر عاصی تابد مغفــــــور گردد

و اگر بر فاسق تابد صاحب ولایت شود!

 

 


گر تــــو را از غیب چشمی بــــــاز شد
با تــــــــو ذرات جهــان همـــــراز شــد
نطق خـــاک و نطـــــق آب و نطق گـل
هست محسوس هـــــواس اهـــل دل
هر جمـــــادی با تـو می گویـــد سخن
کو ترا آن گوش و چشم ای بوالحسن!
گر نبـــودی واقف از حــق جـان بـــــاد
فرق کی کردی میــان قــــــوم عـــاد؟
جمـــله ی ذرات عالـــــم در نهـــــــان
با تـــــو می گوینـــــد روزان و شبـــان
ما سمیعیـــــم و بصیـــــریم و هشیـم
با شمـا نامحــــــــرمان ما خامشیــــم
از جمــــــادی سوی جان جـــان شوید
غلغـــل اجــزای عالـــم بشنـــویـــــــد

 

---------------------------------------------------------------------

(1)   ناسخ و منسوخ در قـــرآن:  

شأن نزول این آیت این است که

جهودان در نسخ آیات و احکام قرآن بر پیغمبر طعنه زدند

و عیب گفتند و اعتراض کردند

که اگر فرمان اول حق بود پس چرا نسخ شد

و اگر حق نبود گفتن به ما پسندیده نبود!

خداوند این آیه را فرستاد و فرمود:

ما هر چه نسخ کنیم از آن بهتر آریم

و اهل حق گویند :

که نسخ در قرآن و در سنت هر دو روا است

و هم چنین نسخ قرآن به سنت

و نسخ سنت به قرآن هر دو آمده،

و خداوند بنده را فرمانی دهد

و خود داند که آن فرمان و حکم

پس از روزگاری از بنده برمی دارد،

و آن را بدلی نهد که صلاح بنده در آن است.

انواع نسخ در قرآن :

در قـــرآن سه نوع نسخ وارد شده :

یکی آنکه آیه و حکم هر دو منسوخ است

و آن موردی بودی که آیه ای بر پیغمبر نازل می یشد

ولی حضرت چنان که خود فرموده فراموش می‏کرده

و آیتی دیگر با حکمی دیگر نازل می شده،

دوم آن که آیـــه (خط) برگرفتند ولی حکـــم بجای خود ماند

مانند آیه زنـــا که آیــــه نسخ شد ولی حکم نسخ نشد،

سوم آن که حکم نسخ شد ولی آیه (خط) بجای ماند،

مانند عده فـــوت شوهر که از یکسال به چهارماه و ده روز بدل شد

ولی آیه مَتاعاً اِلَی الحول بجای خود ماند.

چنان که در تحویل قبله هم، تبدیل به بهتر و نیکوتر شد.

(2افضال = فضیلت و برتری داشتن در حَسَب ( قدر و شرف )

(3) قباب = جمع قبّه

(4) عبهر = نرگس ، یاسمین



موضوع :